پسمل خوشملم ایلیانپسمل خوشملم ایلیان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

نی نی خوشگل من، ایلیان

:-(

دلم میخواد فقظ بشینم گریه کنم. مامانم داره دوشنبه میره شهرش، 3 هفته ای هست پیشمه، داداش کوچیکم همش زنگ میزنه میگه برگرد، موندم بدون مامانم چیکار کنم. اخه همش اون ایلیان رو اروم میکنه یعنی همه کارارو اون انجام میده.  ایلیان خیلی پسر عصبییه، وقتی گشنشه دیگه صبر نداره، میمیامو به سختی میگیره و میخوره. شیرمم که هیچی... دم کرده ی رازیانه هم میخورم ولی فرق چندانی نمیبینم. از امروز گوش درد ایلیان هم شروع شده، موندم اینو کجای دلم بذارم؟ خیلی سخته، اصلا ایلیان پیش من اروم نمیشه و همش جیغ میزنه ولی تا میره پیش مامانم اروم میشه از یه ورم بی خوابی و س.ردرد امونمو بریده توروخدا واس گوش درد ایلیان چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟ دل دردش کم بود اینم حالا اض...
30 آذر 1392

ایلیان بالام

سلام مامان های عزیز. من خودم خوبم فقط خستم، شب بیداری داریم، اغا ایلیان شبا همش بیداره و نق میزنه. خوب من که از بچه داری سر در نمیارم، مامان بیچارمم فقط با قرص خواب میتونه بخوابه تا میاد فرص رو میخوره اغا ایلیان بیدار میشه مامانمم گیج و ویج بالا سرشه باباشم که بیچاره هیچی . البته خو کل خونمون یک اتاقه مسلما با یک نق ایلیان همه بیدار میشن. علت اسهالی ایلیان هم معلوم شد، از شیر خودمه. فعلا امروز قراره دکترش بیاد خونمون ببینیم چیا میگه. راسی چند روز پیش ناف ایلیان جونم افتاد و دیروز برا اولین بار پستونک گذاشتیم دهنش که یه خورده اروم بگیره اینقدر ناز گلی شده با پستونک. پسملم ایشالا زودی خوب شی که مامان طاقت درد کشیدنات رو نداره. ...
25 آذر 1392

حالمون بده

سلام زیاد وقت ندارم. اومدم شما خانوما کمکم کنید. خلی خستم، تموم بدنمم درد میکنه. 1:ایلیان جونم اصلا نخوابیده از دیروز ، شیکمش درد میکنه! گاز دار توش و همش داره زور میزنه، داره میمیره واس خواب ها ولی این گازای شیکمش نمیذارن بخوابه! زنگ هم زدم به بیمارستان، همش میگن هیچ کاریش نمیشه کرد، حتما بعد شیر دادن بذارین عاروق بزنه و شیکمش رو ماساژ بدید. میگم بابا بچم اصلا نخوابیده درد داره ، ولی هیچی ! کسی میدونه باید چیکار کرد؟ 2: سینه ی سمت چپم خیلی کم شیر داره ولی سینه ی سمت راستیه خوبه، نمیدونم چرا اینجوری شده، تا پریروز از هردوتاشون شیر میبارید، میترسم این یکی خشک شه! ایلیان هم که تا میاد مک بزنه، میبینه زیاد نمیاد تو دهنش دیگه ول میکنه و ...
22 آذر 1392

من و ایلیان

سلامی دوباره همگی خوبید؟ اونایی که نینی دارن خوبن؟ بردیا کوچوله ی ما چطوره مامان آزاده؟ خیلی ازش بیخبر شدم همچنین کوروش جون و بقیه نی نیا با مامانا وای بچه داری چه سخته هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا، نمیدونم قدیمیا چرا گفتن بچه رو بذار زیر دست و پاهات خودش بزرگ میشه؟خدارو شکر مامانم پیشمونه وگرنه من و شهرم نمیتونستیم هیچ کاری کنیم. واقعا ازش ممنونم توی این جای کوچیک، با اینکه راحتی خونه ی خودش رو نداره ولی باز ... قربونت برم مامان جونم ایشالا جبران کنم. راستی اغا تا میخوام عکس ایلیان رو بذارم جایی همه بهم حمله میکنن که نه! چشم میزنن! عجبا! بابا بسپرید به خدا، اون محافظ نی نیامونن. حالا این اسهالی نی نی هم اند...
19 آذر 1392

وای

اوا پست هام پاک شدن، دستم خورد وای ببخشید اصلا نمیرسم بیام اینجا، مگه اصلا میذاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بذازید یه کم بگذره شاید وقتی پیدا شد میام میان نگران نباشید، فعلا حالم بدههههههههه. واسم دعا کنید زود خوب شم.   ...
19 آذر 1392

نی نی داره میاددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد

جو جووووووووووووووووووووووووووو داره مـــــــــــــــیـــــــــــــــــــــااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد   الان خون اومد. زنگ زدیم بیمارستان گفتند فعلا خونه بمون و کلی غذا اینا بخور، اگه دردات به اوج رسید زنگ بزن که اتاق رو حاظر کنیم. خانومااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دعا کنید.نی نیمون داره میاد هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
12 آذر 1392

هنور انتظار

باز سلام. من باز اومدم ولی هنوز بدون نی نی. نمیدونم این وروجک چرا از اون تو دل نمیکنه بیاد بیرون آخه.. اصلا نمیتونم راه برم. دیروز رفتم پیش ماما تازه پیاده ولی نصفه راه میخواستم گریه کنم. با هر قدمم دردم میگرفت. ازش خواستم یه معاینه بکنه ببینه چقدر باز شدم ولی این کارو نکرد البته مامای خودم نبود وگرنه اون مهربونه. راستی مامانمم دیروز اومد پیشمون آخرسر! مردم تا اوردمش شوهری هم بیچاره بعد از یک هفته تونست با خیال راحت بره سر کار. اخه کل این هفته پیش من بود دیگه خلاصه هممون منتظریم این اتفاق مهم بیوفته و یه نفس راحت بکشیم ایشالا پست بعدی رو با عکسهای نی نیم میام. راستی واقعا از همه ی مامانا ممنونم که از ما غافل نمیشن. فدای خودتونو ...
9 آذر 1392

وای نزدیک شدیم

سلاااااااااااااااااااام. از هتون ممنونم که بهمون سر میزنید وای نمیدونید اصلا کلا خستم. اصلا این هفته احساس میکنم چندین هفتست که دو ماراتون میرم، اینقدر بدنم کوفته و خستست باور کنید حتی نمیتونم یه سفره رو جمع کنم امروزم باز رفتم دکتر واسه سنوگرافی البته از رحمم که ببینن جفت کجاست و اون خونریزیا مال چیه که خدا رو شکر خانم دکی گفت که خونریزیت مال همون هومورویدته، رحمتم کاملا خوبه، کله ی بچه هم خیلی کامل و خوب اومده پایین. نشونم داد وای کله بچه فاصله ی چندانی با دهانه ی رحمم نداشت گفتم یعنی اینقدر اومده پایین گفت بله تازه 2 سانتی متر هم دهانه ی رحمت باز شده اینو که گفتا با صدای بلند گفتم: یعنی این هفته میاد بیروووووووووووووووون؟ گفت ن...
6 آذر 1392

حالم بده و خسته

وای که امروز روز بدی بود از دیروز جوجوم زیاد تکون نمیخورد، اب یخ خوردم، شیرینیجات خوردم و کلی با شیکمم ور رفتیم ولی نینیم انگاری حال و حوصله نداشت. تا امروز صبح دیگه بابایی گفت زنگ بزنیم بیمارستان که زنگ زدیم و گفتن بیایید تا چک کنیم خلاصه من و بابایی را افتدیم و رفتیم. نمیدونم چه حکمتیه هردفعه میرم بیمارستان شیطونیت گل میکنه نوار قلب هم ازت گرفتن و خیلی خوب بود، خانوم دکتر هم سونوگرافی کرد و گفت ماشالا نینیتون قوی و از من و تو سالم تره. همه چی هم کاملا نرماله داشتیم پسملم؟ با من از این شوخیا نکنا خلاصه تو بیمارستان پسمل خان کلی لگد و اینا زد. بعد به خانوم دکتر گفتم که صبح دورو بر 5 من کلی ازم خون رفت ولی نمیدونم خون کجام بود اخه راستش ...
5 آذر 1392